زیا

ساخت وبلاگ
قرار شده از شبکه استانی بیان خونمون و به عنوان خانواده موفق ما رو مثلا معرفی کنن! دیشب برادر شهرداره اومده بالا میگه که! به خاطر من میان دیگه بقیه مهم نیستن یاشن یا نه! خودمم مرخصی میگیرم! راستش خیلی ناراحت شدم! خیلی زیاد! انگار یادش رفته اون بدون من و بقیه دیگه خانواده ای نداره! دلم میسوزه پدرم وقتی چشمش به اون میوفته دیگه کلا انگار کر و کور میشه! فقط دوس داره با شهردار خان! حرف بزنه! خود شهردار خان هم کلاا یه طور دیگه شده!...به خوذم دلداری میدم که نترس! تو بدون توجه اونا هم زنده میمونی! اصلا توجه بقیه رو میخای چه کار؟ واقعا هم همینه اگر منطقی فکر کنم من دیگه بزرگ شدم و نیازی به جز نیاز مالی به پدرم ندارم! + نوشته شده در  یکشنبه هفدهم دی ۱۳۹۶ساعت 8:43  توسط ش  |  زیا...ادامه مطلب
ما را در سایت زیا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asal2020 بازدید : 42 تاريخ : سه شنبه 19 دی 1396 ساعت: 0:37

میخوام بشینم ی کتابی رو ترجمه کنم! خودم به روانشناسی و رمان علاقه زیادی دارم!

به نظر شما از کجا باید شروع کنم؟ اصلا رمانهای جدید یا کتب جدید رو رایگان در اختیار ادم میزارن؟ برم تو کدوم سایتا؟

+ نوشته شده در  دوشنبه هجدهم دی ۱۳۹۶ساعت 9:4  توسط ش  | 
زیا...
ما را در سایت زیا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asal2020 بازدید : 44 تاريخ : سه شنبه 19 دی 1396 ساعت: 0:37

میخندم سعی  میکنم انکار کنم! اما لعنتی مگه میشه؟؟؟ ادای ادمای شاد رو در میارم...اما همین که سرم رو بالش میزارم، نفسم آه میشه! پلکام خیلی ساده و عادی شروع به لرزیدن میکنن! بیشتر که بهم فشارشون میدم...طرح لبخندت واضح و واضح تر میشه... می بینمت که داری از در وارد میشی...چشم میگردونی و نگاهت رو چشمام قفل میشه...

هی اقاهه!  چشمام برای ابد دنبالتن! برای ابد!

تیک تیک ثانیه شمار منو از رویای شیرینم به بیرون پرت میکنه! معنی اسمت روشنایی بود؟ اره اره خودشه...چقدر عجیبی...روشنایی و نور...ای کاش بودی...

زیا...
ما را در سایت زیا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asal2020 بازدید : 42 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1396 ساعت: 18:12

کی میدونست که هر روز صبح دلم میخواد اول به تو فکر کنم! عکست رو تو اینستا دید بزنم و اه بکشم؟

بعدش به خودم بگم اه! چرا انقدر ضعیفی اون رفته! هیچ وقت برای تو نبود! هیچ وقت!

تو دلم اه میکشم و بازم ازت میخام که شاد باشی!

زیا...
ما را در سایت زیا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asal2020 بازدید : 49 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1396 ساعت: 18:12

دلم صدات رو میخاد...

امروز تو رو ارزو کردم زیر بارون

زیا...
ما را در سایت زیا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asal2020 بازدید : 58 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1396 ساعت: 18:12

برادر بزرگه شهردار شد...براش خوشحالم...حالا تو خانواده فقط من به جایی نرسیدم و به یه لیسانس افاقه کردم! اما ریا نباشه حداقل برای اینکه مایه ابروریزی سایرین نبودن قول دادم یه کارایی بکنم! حداقل مدرک زبان بگیریم و تو یه اموزشگاهی یا چه میدونم جایی مشغول به کار بشم! یا یه کتاب ترجمه کنم یا مقاله ای چیزی! یا حداقل امسال ارشد بخوننم... میخواستم برای ریدرز دایجست اینو بفرستم اما زیاد جالب نبود ولی خب بازم تلاش میکنم. Im from Iran. Once I saw a polish tourist in the local bazaar and decided to accompany him during his jouey. I drove him to the local lake. He asked about Yazad and its nature, I said except its historical architecture, you can enjoy the dessert and its night sky! For the first seconds he was listening seriously then he laughed and said you are so funny! And I was totally puzzeld! زیا...ادامه مطلب
ما را در سایت زیا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asal2020 بازدید : 53 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1396 ساعت: 18:12

دیشب پدر انقدر سرم داد کشید که از خودم پرسیدم واقعا چاره چیه؟ تنها راه خلاصی ابدی من شوهره! که اونم کسی من رو نمیخواد! نمی دونم کی میخاد یاد بگیره من یک دخترم دوس ندارم مخاطبم حرف رکیک بزنه، دوست ندارم با صدای بلند صحبت کنه!و هزار تا چیز دیگه! و وقتی بهش بگم این شکلی صحبت نکن با من دیوانه تر بشه سرخ بشه و بترکه و بدتر بشه! میدونید قبلا که صداش رو بالا می برد میترسیدم ضربان قلبم میرفت بالا اما الان هیچ! فقط نگاه کردم و لبخند زدم! عادت کردم اخه! دلم برای مامان سوخت اون واقعا ترسیده بود... خدایا پس کجایی؟ گاهی انقدر بهم فشار میارن که دیونه میشم واقعا میزنم به سیم اخر دلم مرگ میخاد! ازت می پرسم خدا وقتی پیامبرت رو فرستادی سفارش کردی که خوب باشیم با من جنس لطیف این شکلی نباشن این مخلوقاتت پس کو؟ پس چرا این طوری شدن؟ خدا روزی چنر هزار بار باید ازت خواهش کنم یه خلوق خوبت رو سر راهم بذاری و من راحت بشم و تو...خسته ام خیلی زیاد...بازم شکرت شکر برای همه چیز و همه چیز...خدایا کمکم کن. زیا...ادامه مطلب
ما را در سایت زیا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asal2020 بازدید : 50 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1396 ساعت: 18:12

قراره با مامان بریم قشم...از الان دعا  میکنن که ما یلدا اونجا نباشیم! اما من از ته دل دعا میکنم که بریم ! دوس دارم خب! از عروس بزرگه براتون بگم که باردار شده و چون قرراره بعد از به دنیا اومدن بچه بده مامان نگهش داره کلی براش خود شیرینی میکنه! از هر فرصتی استفاده میکنه بگه تو نفهمی! ازش خوشم نمیاد واقعا موجود نچسبیه! رفت استرالیا رفت گرجستان و ترکیه! سوغاتی هیچی برای ما نیاورد! حتی یه تیشرت ناقابل! بعد برگشته میگه برای من فلان چیز رو بیارید! نمی تونم بگم چه موجودیه! خوشم نمیاد ازش! 5 ساله ازدواج کردن 5 بار تنها خونشون رفتم 3 بار رسما بهم گفتن مزاحم شدی بهتره بری! شما جای من باشید چی میگید؟؟؟ از پدرم دلگیرم زیاد! من یه قشم میخام برم داره کم کم پولی رو جمع کردم ازم میگیره! هیچی هم بهمون نمیده! اون وقت پسرش و عروسش هرجا رفتن 3 تومن انداخته دنبالشون! همه چیز برای پسرا فقط! عقده ای شدم! به خدا قسم که عقده ایم کردن این پدر و مادر! خدایا؟؟ حواست هست! حس پوچی گرفتم مثل ادم کرخت شدم انگار جز چس ناله و خدا خدا چیزی برام نمونده... اخ چی میشد ازدواج میکردم میرفتم...دیگه پشت سرمم نگاه نمیکردم تا اونا باشن و پسرای عزیز تر از جونشون! دلم خیلی گرفته...خیلی زیاد...هیچ وقت دوسشون ندارم... زیا...ادامه مطلب
ما را در سایت زیا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asal2020 بازدید : 53 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1396 ساعت: 18:12

میگن رسم اینه اگر بهش دل سپردی و اعتماد کردی هر چیزی گفت! بگو چشم...منم میگم چشم...

خدایا بهم ارامش بده...خدایا...

زیا...
ما را در سایت زیا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asal2020 بازدید : 58 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1396 ساعت: 18:12

حقی که والدین بر گردن فرزند دارن 200 بار تکرار شده! یکی بیاد برای من روشن کنه که ما فرزندا حق و حقوقمون رو از کی باید بگیریم؟ حکما مثل گوسفند پرواری جهت پروار بندی فقط به دنیا نیومدیم اومدیم؟؟؟

من از پدرم و مادرم نفرت دارم!

زیا...
ما را در سایت زیا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asal2020 بازدید : 61 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1396 ساعت: 18:12